دفتر دل

...

من تنهام ودلم برات تنگ شده

خداحافظ،خداحافظ،هیچ وقت نگو خداحافظ

اگرچه نمیتونم تورو در آغوش بگیرم

من بهت احتیاج دارم،ولی هیچی نمیتونم بگم

من تورو میخوام حتی اگه این فقط یه آرزو باشه یه آرزو

+ نوشته شده در دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:, ساعت 23:17 توسط ساناز ♥ آرش |


دلتنگ

دلم
اگر برای ِ تو تنگ می شود
ببخش !
روزم این گونه، قشنگ می شود …

+ نوشته شده در دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:, ساعت 23:15 توسط ساناز ♥ آرش |


دلت را نمی شکنم

وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ، این بغض لعنتی است

+ نوشته شده در دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:, ساعت 23:12 توسط ساناز ♥ آرش |


تنهام نذار عزیزم...

عزیزم..!

منو دیگه تنها نذار

که دلم خیلی از دوریت میگیره..!

بهم قول بده ....باشه عزیزم...!

+ نوشته شده در شنبه 30 شهريور 1392برچسب:, ساعت 18:51 توسط ساناز ♥ آرش |


در آغوشم که می گیری !!!

در آغوشم که می گیری
آنقدر آرام می شوم
که فراموش می کنم
باید نفس بکشم

+ نوشته شده در شنبه 30 شهريور 1392برچسب:, ساعت 18:50 توسط ساناز ♥ آرش |


ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﻫﺎ ﻣﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ !!!

ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﻫﺎ ﻣﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ.. !!!

ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺷﺒﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ!!!

ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﻲ!!!

ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮔﻔﺘﻦ "ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !!!

+ نوشته شده در شنبه 30 شهريور 1392برچسب:, ساعت 18:46 توسط ساناز ♥ آرش |


به خودم قول می دهم !!!

هر شب …

به خودم قول می دهم که

فراموشـت کنم !

وقتی عکست را می بینم

تو را که نه …

قولم را فراموش می کنم… !

+ نوشته شده در شنبه 30 شهريور 1392برچسب:, ساعت 18:43 توسط ساناز ♥ آرش |


تـو چـه مـیفـهـمـی !!!

تـو چـه مـیفـهـمـی از روزگـارم ….
از دلـتـنـگـی ام …
گـاهـی بـه خـدا الـتـمـاس مـیـکـنـم …
خـوابـت را بـبـیـنـم …
مـیـفـهـمـی ؟!!
فـــــقــــــط خـــوابــــــت را !!!

+ نوشته شده در شنبه 30 شهريور 1392برچسب:, ساعت 18:41 توسط ساناز ♥ آرش |


در سرم تویی !!!

در سرم تویی
در چشمم تویی
در قلبم تو
من ، عکس دسته جمعی توام . . .

 

+ نوشته شده در شنبه 30 شهريور 1392برچسب:, ساعت 18:26 توسط ساناز ♥ آرش |


عاشقونه !!!

گاهی زیر بارون با تو و قدمهات چه خوبه
چه خیال خوبی حالا که غریبیه غروبه
با تو خوبه حتی حالا که تو رویا باهامی
چه حس عجیبی که همیشه تو لحظه هامی

عاشقونه شدم عاشقت دلت
یکی بیاد و کاشکی بگه بهت
بگه بهت شدی تو وجود من
از ته دل تورو دوست دارمت
عاشقونه شدم عاشق نگات
زندگی سازه گرمیه نفسات
اونقده خوبی که میدونه دلم
خیلی کمه اگه بمیره برات

گاهی که به یادت زیر بارون آروم میگیرم
حتی تو خیالم
تو خیال چشمات اسیرم
حالا زیر بارون با تو و قدمهات با خیال عشقت
با تو و نفسهات
برسه به دستات واسه اینکه که

عاشقونه شدم عاشقت دلت
یکی بیاد و کاشکی بگه بهت
بگه بهت شدی تو وجود من
از ته دل تورو دوست دارمت
عاشقونه شدم عاشق نگات
زندگی سازه گرمیه نفسات
اونقده خوبی که میدونه دلم
خیلی کمه اگه بمیره برات


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد